صورتی چرک

توی خیابون راه میری با یه عده آدم عصبانی و ناراحت مواجه میشی. توی اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی اما، همون آدم رو میبینی که از دنیای سبز و صورتیش ویدیو میسازه. یه ذره دقت کنیم یه جای کار میلنگه و خوبه که بفهمیم این تفاوت، جایگاهش کجاست. من با فهم خودم سعی می‌کنم در مورد این تفاوت کمی بنویسم. این متن عمق چندانی نداره و نظر شما می‌تونه من رو به عمق بهتری از فهم مطلب برسونه.

اگه همه آدمها از دنیای سبز و صورتی خودشون راضین و دارن ازش لذت میبرن پس چرا انقدر عصبانین؟ اگه از انرژی مثبت و انگیرش و این چرندیات فاصله بگیریم، داستان اینه که این آدمها هم ناراحتن. احتمالا این آدم هم داره توی لجن زار تهران زندگی می‌کنه. این آدم هم چند روز پیش ویدیو #مهردادـسپهری رو دیده و مثل من و شما خشمگینه و احساس ناامنی داره. این آدم هم توی نیم ساعت رانندگی حداقل یک بار از واژه‌های گااااو یا واژه‌های مشابه غیر قابل نوشتن استفاده می‌کنه. خلاصه که این آدم هم حالش بده. توی این احتمالا شکی نیست.

Continue reading “صورتی چرک”

ما حالمون بده!

راستشو بخواید من حالم بده. شما رو نمیدونم! امید به آینده ام از گذشته خیلی کمتر شده. سطح نیازهام داره از پایین ترین بخش هرم مازلو بیرون می زنه. از نظر اقتصادی امید زیادی ندارم و با اتفاق های سیاسی ای که اطرافم میفته امید به اصلاحم رو تقریبا از دست دادم. اینها رو نمی گم که شما برام دلسوزی کنید. راستش فکر نمی کنم حال شما بهتر از من باشه. اینها رو می گم که ثبت بشه اینجا که حالمون بده. خسته ایم.

Continue reading “ما حالمون بده!”

غیرت یا آلودگی منتقل شده از پدران

مدتیه که در حال خواندن کتاب “تحلیل رفتار متقابل” نوشته ون جونز و یان استوارت هستم. امروز در حال مرور بخش آلودگی بالغ به والد بودم که مصداقی از اتفاقات اخیر به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم اینجا منتشرش کنم. این نوشته را فعلا در دسته بلوغ قرار می‌دهم.

تحلیل رفتار متقابل، افکار، احساسات و رفتار ما را به سه دسته “والد” ، “بالغ” و “کودک” تقسیم می‌کنه. کودک مجموعه رفتارها، افکار و احساساتیه که از زمان کودکی خود به همراه داریم و در بزرگسالی آنها را تکرار (یا به زبان تحلیل رفتار بازنوازی) می‌کنیم. بالغ مجموعه رفتارها، افکار و احساساتیه که این زمانی و این مکانی هستند و والد مجموعه رفتارها، افکار و احساساتیه که از والدین خود به همراه داریم و در بزرگسالی آنها را تکرار می‌کنیم.

پیامهای والدی بسیاری از والدین ما، درون ما وجود دارد که در شرایط مختلف آنها را زندگی می‌کنیم. به عنوان مثال ممکن است مهربانی بیش از حد من از رفتار همواره مهربان پدرم باشد و یا سرزنش افرادی که به فکر سلامتیشان نیستند را از مادرم که همیشه سرزنش می‌کرد در شخصیت خود داشته باشم.

Continue reading “غیرت یا آلودگی منتقل شده از پدران”

بچه ای که ریش دارد (قسمت دوم)

این دومین قسمت از مجموعه “بچه ای که ریش دارد” است. قسمت اول را در اینجا می‌توانید بخوانید.

این مجموعه درسهای من از نداشتن بلوغ در شرایط مختلفی از زندگی‌ام است که متوجه اش شدم و درسهایی از آنها گرفتم و در نهایت این درسها را در اینجا می‌نویسم.

روز قبل تصمیم گرفتیم با تعدادی از دوستانمان به بیرون برویم. مامان به رفتن به میهمانی اصلا راضی نبود و دلیلش هم شرایط کرونایی! این روزها بود. ما بیرون رفتیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم در خانه یکی از بچه ها پیتزا درست کنیم. وقتی به خانه آنها رفتیم (با اینکه چند بار تمیز بودن وسایل و شیوه درست کردن غذا چک می‌شد) اما من بدون فکر کردن زیاد و پس از تماس مامان، به او گفتم که هنوز بیرون هستیم.

Continue reading “بچه ای که ریش دارد (قسمت دوم)”

بچه ای که ریش دارد (قسمت اول)

این مجموعه تمرکزش بر عدم بلوغ من است و سعی می کنم مثل همیشه آنطور بنویسم که اول برای خودم روشن شود که مشکل کجاست و سپس راه حلی برای مشکلم پیدا کنم. برای من همه اینها از نوشتن بدست می آید از دیدن دقیقتر مشکل تا تشریح آن و سپس راهکار یافتن برای آن و اصلا به همین خاطر می نویسم. من را ببخشید که داستان نویسی ام ضعیف است. در برنامه دارم آنرا قوی کنم اما فعلا مشکلات خیلی بزرگتری در زندگی دارم و اولویت با داستان نویسی نیست 🙂

به دلیل موضوع مورد تمرکزی که این مجموعه نوشته دارد، خود افشایی آن هم زیاد است و از آن انتشار آن تا حدودی خجالت می کشم بنابراین سعی می کنم که بعد از پیدا شدن مشکل و راه حل برای آنها منتشرشان می کنم تا حس خودم به خودم خوب بماند.

Continue reading “بچه ای که ریش دارد (قسمت اول)”