این پست اولین پست این وبلاگ است که با حفظ سمت، قسمت اول مجموعه “آنگونه که من می‌نویسم” نیز هست.

در مجموعه “آنگونه که من می‌نویسم” درباره ساختار نوشتن و چگونه نوشتن خود حرف میزنم.

این وبلاگ بازتابی از یادگیریهای من است که به صورت ساختاریافته منتشر می‌شود. در این صفحه می‌توانید بیشتر درباره این وبلاگ بخوانید اما به طور خلاصه نویسنده این وبلاگ تحت عنوان “نوشته های یک ساختار دهنده” در اینجا تمرین می‌کند تا در آینده به یک ساختاردهنده تبدیل شود. تمام سعی من این است که شما در این وبلاگ مطلبی بدون ساختار پیدا نکنید. همه مطالب تحت مجموعه نوشته می شوند و پست اول هم از این قائده مستثنی نیست.

من هرروز می‌نویسم تا هم تمرینی باشد بر نوشتن من و هم ثبت شود آنچه بر من میگذرد. اما هرآنچه می‌نویسم را منتشر نمی‌کنم. به این معنی که دفتر نوشته‌هایم، هم متنهایی دارد که به طور کل منتشر نشده و هم مطالب منتشر شده همواره همه‌ی آنچه نوشتم نیست. دلیل اصلی من برای این موضوع این است که تمام آنچه می‌نویسم کیفیت لازم (صرفا از نظر خودم) برای منتشر شدن ندارند و همواره در تلاشم نوشته هایم را (از نظر خودم) بهبود بخشم. من در حال تمرین نوشتن منظم هستم و فعلا دانش‌آموز این حوزه هستم. پس انتشار هرآنچه می‌نویسم به عنوان مشق، از هیچ زاویه ای منطقی نیست. علاوه بر این، این وبلاگ قرار است هرآنچه منتشر می‌کند در یک ساختار و ردیف بگنجد. پس انتشار پراکنده‌گویی ها، بسیاری از مواقع باعث گمراهی خودم می‌شود.

شاید دلیل دومی هم باشد برای منتشر نکردن همه آنچه می‌نویسیم، و آن منتشر نکردن تحلیلهای سیاسی باشد. جمله زیر به من کمک کرد با این موضوع کنار بیایم:

“در مورد سیاست ننویسم”

شاید فکر کنید از ترس است یا اگر منصف باشید فکر کنید از ضعف در تحلیل سیاسی (که این یک مورد را کاملا حق با شماست!). اما بحث فراتر از این حرفهاست. من در این مدت یاد گرفتم سیاسی نوشتن یعنی امیدوارم با نقد کوچکی که به سیستم می‌کنم، آنرا اصلاح کنم، که ممکن نیست. مگر ممکن است که من یک نقد در صفحه شخصی‌ام به یک فرد با نفوذ یا به یک تصمیم سیاسی بکنم و آن فرد با نظر من اصلاح شود و توبه کند؟ فکر می‌کنم معلمهای من هم چنین امیدی ندارند. پس بهتر است زمانم را به فعالیتهای بهتری اختصاص دهم.