می‌خواهم پازل بزرگتر را حل کنم! (درس‌هایی از ایده آقای گیاه)

حدودا یک سال و نیم از ایده آقای گیاه که توی بستر اینستاگرام شروعش کردم میگذره. اول فقط علاقه من به گل و گیاه بود که باعث شد این پیج ایجاد بشه. بعد از مدتی متوجه شدم زمانی که برای این صفحه اینستاگرامی می ذارم، از زمان یادگیریم کم کرده و قصه این یادگیری رو اینجا هم نوشته ام.

اما این ایده دو تا یادگیری مهم دیگه هم برای من داشت که توی این نوشته می‌خوام در موردش بنویسم.

یادگیری اول: میخوام پازل بزرگتری رو حل کنم!

وقتی توی این ایده پیش میرفتم، میدیدم که از وقت گذرونی با گیاهها خوشحالم اما این ایده ای نیست که بخوام دنبالش کنم. گیاهها بیشتر از اینکه بخوان برای من ایده ای برای پیگیری و رشد باشن، به من رشد کردن آروم و پیوسته رو یادآوری می کنن. هروقت از رسیدگی به یک گیاه بعد از چند ماه نتیجه خوب میگیرم انقدر حسم خوب میشه که میخوام عکسش رو به همه نشون بدم. بگم ببینین توی آروم و پیوسته تمرکز کردن، مشکلها چقدر خوب حل میشن!

Continue reading “می‌خواهم پازل بزرگتر را حل کنم! (درس‌هایی از ایده آقای گیاه)”