دوباره داستان آلودگی هوای تهران مطرح شده و توسط مردم حتی از کرونا هم جدی تر پیگیری میشه. اینجا سعی می‌کنم با یادگیری‌هایی که داشتم، به عنوان تمرین برای خودم، کمی این مشکل (و سیستمی که این اتفاق رو ناشی میشه) رو تحلیل کنم.

پیش نوشت: این نوشته دقت کافی را از نظر تفکر سیستمی ندارد و یادگیریهای من در این حوزه در اولین قدمها قرار داره.

۱- وقتی مشکلی توی یک سیستم مشاهده میشه (مثل آلودگی هوا توی این مساله به عنوان یک مشکل)، دو حالت برای حلش میشه تصور کرد. اول اینکه اگر اجزای سیستم رو درست کنیم، مشکل حل می‌شه. اکثر راه‌حلهایی که الآن و برای حل این مشکل می‌شنویم، از این جنس هستن. به عنان مثال این راه‌حل‌ها توضیح میدن که اگر مازوت نسوزونیم مشکل حل میشه. اگر تهران رو تعطیل کنیم (افراد از خونه بیرون نیان) مشکل حل میشه (البته این مورد آخر رو مطمئن نیستیم به امید وزیدن باد هست یا کمتر آلوده شدن هوا به خاطر ماشینها).
حالت دوم اینه که مشکل در سیستم باشه. به این معنی که این سیستم با این اجزا و تعاملات (سیستم شهر تهران با تصمیمات مدیریت شهر و رفتارهای تک تک شهروندان و رفتار بخشهای صنعتی و تمام اجزای دیگر شهر و تعاملات اونها با هم) همه با هم باعث ایجاد این مشکل شدن. اگر این حالت اتفاق بیفته، بهبود دادن یک جزء مشکل رو حل نمیکنه و باز هم رفتارهای بقیه اجزا و تعاملات اجزای مختلف با هم این مشکل رو ایجاد می‌کنن.

۲-پیتر سنگه (از بزرگای تفکر سیستمی و نویسنده کتاب پنجمین فرمان) توضیح میده که یکی از روشهای تشخیص مشکل سیستمی از مشکل در یکی از اجزای سیستم اینه که نگاه کنیم ببینیم آیا این مشکل بعد از مدتی دوباره بوجود میاد یا نه.

۳-وقتی به آمار روزهای آلوده هوای تهران توی ۲۰ سال قبل نگاه می‌کنیم میبینیم این مشکل سال ۸۰ به صورت جدی وجود داشته. سال ۹۰ هم این مشکل اوج گرفته و الآن که سال ۹۹ هست هم دوباره این مشکل جدی شده. این تکرار مشکل همون نشونه مهم مشکل سیستمی هست. به نظر میرسه این روند فکری ما باعث این میشه که حتی اگه این مشکل رو این بار هم (احتمالا با حذف سوخت مازوت یا دعا برای وزیدن باد) حل کنیم، باز هم چند سال دیگه تکرار میشه.

۴-به صورت کلی وقتی یک یا چند عامل ریشه‌ای برای یک مشکل سیستمی در نظر می‌گیریم، یعنی فرض کردیم مشکل در یک یا چند جزء از سیستم داریم و با حل این چند مورد می‌تونیم مشکل رو حل کنیم. این در صورتیه که این تک موردها، هرچقدر هم حل بشن، باز هم چرخه تولید این مشکل (که از مدل ذهنی تصمیم گیرهای بزرگ یعنی مدیران شهری و تصمیم‌گیرهای کوچک یعنی شهروندان ناشی میشه) به خودی خود وجود داره و از بین نرفته.

۵-اگر بخوایم کمی بیشتر به تاثیر این مدل ذهنی فکر کنیم، شاید این مثال به ما کمک کنه. حدود دو یا سه سال پیش بود که شورای شهر جدید تهران شروع به کار کرده بود. اون زمان برای رئیس شورای شهر مصاحبه‌ای انجام می‌داد و خبرنگار در مورد برنامه شورای شهر برای توسعه پارکینگهای عمومی پرسید. جواب این فرد (فارغ از اجرایی شدن یا نشدن این حرف) خیلی ساده و جالب بود و مدل ذهنی این فرد رو به خوبی نشون میداد. هاشمی توضیح داد که ما برنامه‌ای برای توسعه پارگینگهای عمومی تهران نداریم و تمام بودجه این بخش رو صرف توسعه حمل و نقل عمومی می‌کنیم.

۶-در نهایت به نظر میاد راه‌حلهایی مثل حذف سوخت مازوت یا از این دست راه‌حلها، به صورت کوتاه مدت مشکل رو حل کنن اما مثل دفعات قبلی اگر کار این سیستم و اجزای اون به همین شکل باقی بمونن، باز هم مشکل در زمان دیگری پیدا میشه.

پی نوشت ۱: تصویر این نوشته لایسنس رایگان دارد.
پی نوشت ۲: برای آشنا شدن بیشتر با مفهوم این مدل ذهنی متفاوت، سخنرانی دکتر کاوه مدنی (لینک یوتیوب سخنرانی) رو گوش بدید.