exhausted

چند روز پیش مقاله ای خواندم با عنوان “ساپورت، ورزش و سالاد؛ روزمرگی‌های مقدس زن ایدئال” که وبسایت ترجمان، از یک مقاله روزنامه گاردین ترجمه و منتشر کرده است. به قول یکی از بهترین دوستانم، هر مطلبی که بتواند بیشترین درگیری ذهنی را ایجاد کند، احتمالا نشانه نیاز بیشتر ما به اون مفهوم هست.

توی این مقاله اول احساس می کنیم به چهره مصنوعی زنها در دنیای امروز پرداخته شده اما به مرور مقاله عمیق تر شده و به سمت روندی که اسمشو میگذارم “بیشتر فشار بیار تا حس بهتری داشته باشی” حرکت می کند. مثالهای متنوعی هم برای این موضوع داخل این مقاله هست که من سعی می کنم توی این نوشته چیزهایی که یاد گرفتم را بنویسم.

این مطلب تحت ساختاری نوشته نشده و در آینده ممکنه با یک ساختار دقیقتر مثل سبک زندگی ادغام بشه. اگر این اتفاق افتاد لینک این نوشته به نوشته منسجم تری ریدایرکت خواهد شد.

احتمالا شما هم مثل من توی این مدت قرنطینه ورزش را شروع کردید و شاید هم قبلا باشگاه می رفتید و اونجا ورزش می کردید. با چند نفر از دوستانم صحبت می کردم که همشون می گفتن روزی که بیشتر ورزش می کنن و فشار بیشتری به بدنشون میارن، بیشتر خسته میشن و به نفس نفس میفتن، احساس سلامتی بیشتری دارن.

یا مثلا ظهری رو یادتون بیارید که احتمالا مثل من فقط سالاد خوردید و با اینکه خیلی تند تند خوردید اما خیلی حس خوبی داشتید. یا مقدار زیادی جوونه گندم روی سالادتون ریختید و خوردید و احساس سلامت بهتون دست داده با اینکه از مزه جوونه گندم واقعا متنفرید! یا مسیر خیلی خیلی زیادی رو پیاده روی کردید و بعدش از نظر روانی حس خیلی خوبی داشتید.

اما واقعا چرا ما وقتی زیاد به خودمون فشار میاریم، حس سلامتی بیشتری می کنیم؟

به نظر می رسه ما علاقه داریم تعادلی که توی زندگی بین سلامت و کار نداریم را اینگونه جبران کنیم. یک کار افراطی در جهت سلامتی در مقابل سبک زندگی در خلاف جهت سلامتی. ما دو یا سه ساعت اسکرول کردن در اینستاگرام را با یک ساعت فشار شدید و خستگی افراطی توی ورزش یا پیاده روی جبران می کنیم.

احتمالا اولین سوال بعد از آگاهی به این موضوع این هست که اصلا راه جایگزینی هست؟ شاید جواب این سوال برای خیلی از ما “خیر” باشد اما احتمالا جواب این سوال که “چرا یک نسل قبل از ما به این ورزشهای افراطی نیاز نداشتن” را برای ما روشن می کند.

شاید تغییر این سبک زندگی که الآن داریم، به این راحتی ممکن نباشه. اما اینکه به این موضوع آگاهی داشته باشیم یک قدم جلوتر از عدم آگاهی به این افراطی گری ماست و خوبه که بدونیم این افراطی گری هم احتمالا جایی ضررهای خودش را نشون میده.