رفتن به نوشته‌ها

نوشته های یک ساختار دهنده مطالب

سیستم کامنت گذاری متمم و معجزه مصداق یابی

پیش نوشت: هر آنچه در این متن می نویسم، نظر شخصی و تحلیلهای من درباره بخشی از سیستم تولید محتوای متمم است و ارتباط رسمی با متمم ندارد.

شاید نوشتن در این مورد کمی تکراری باشد و خود متمم هم در سیاست های خود به تکرار توضیح داده باشد که کامنتهای اعضا بخشی از محتوای تولیدی این مجموعه است. اما برای من دقت به شیوه عملکرد سیستم کامنت گذاری در یادگیری دروس بسیار جذاب است.

به نظر می رسد سیستم تولید محتوای متمم سوار بر ستونهای محکمی است به نام کامنت های اعضا. شاید دقت کردن به قوانین کامنت گذاری متمم بیشتر به ما کمک کند تا بفهمیم این مجموعه چطور به هم افزایی می رسد و از بحثهای غیر سازنده کاربران فاصله گرفته.

سرانجام، دلیل زندگی (کتاب مردی به نام اوه)

پیش نوشت: کتاب مردی به نام اوه را در دو ماه آموزشی سربازی و عموما در حال ایستاده خواندم و چیزهای مختلفی از آن آموختم که در اینجا درباره اش می نویسم. شاید بتوان گفت یادگیریهای من از این کتاب، انتقامی سنگین بر (یا میوه شیرینی از) دو ماه زمانی بود که برای این دوره از زندگی گذاشتم.

آنچه از این کتاب برای من می ماند، امیدوار ماندن در شرایطی است که لزوما درک کاملی از سیستم این جهان نداریم. اگر هرآنچه یا هرآنکس که دوست دارم دیگر نباشد و آنچه ساخته ام ویران شود و از بین برود، دیگر بودن یا نبودن من چه فرقی می کند؟ به نظر میرسد سیستم این جهان هر لحظه می تواند ما را شگفت زده کند و راهی پیش روی ما بگذارد. دیدن یک دختر زیبا، علاقمند شدن به نقاشی یا خطاطی، یک ایده جدید برای راه اندازی یک کسب و کار، داشتن یک دختر با موهای دم اسبی که از سر و کول پدر و مادرش بالا می رود و هزاران اتفاق دیگری که بارها برایمان رخ داده یا رخ خواهد داد.

آنچه می‌دانم به شما نمی‌گویم (موتور محرکه یادگیری)

وقتی چیزی می‌آموزیم، ارتباطی را می‌فهمیم، مفهومی را درک می‌کنیم یا شیوه انجام کاری را یاد می‌گیریم (فارغ از سطح یادگیری که در آن هستیم)، صاحب چیزی می‌شویم که تعدادی دیگر از انسانها ندارند. اینکه چه چیزی یاد گرفتیم و آنچه یاد گرفتیم به چه درد می‌خورد مساله دیگری است که می‌توان در مورد آن صحبت کرد و البته بسیار مهم است اما مربوط به این بحث نیست. اینجا صحبت از این می‌کنیم که بالاخره چیزی آموختیم و تعدادی هستند که آنچه آموختیم را نمی‌دانند. سوالی که برای صاحب دانش، مهارت یا تجربه وجود دارد این است که این دارایی را برای خود نگه دارد و از این راه تمایزی بین خود و دیکری ایجاد کند تا جایگاه بهتری داشته باشد یا آنرا در اختیار دیگری هم قرار دهد؟

آنگونه که من می‌نویسم (قسمت اول)

این پست اولین پست این وبلاگ است که با حفظ سمت، قسمت اول مجموعه “آنگونه که من می‌نویسم” نیز هست.

در مجموعه “آنگونه که من می‌نویسم” درباره ساختار نوشتن و چگونه نوشتن خود حرف میزنم.

این وبلاگ بازتابی از یادگیریهای من است که به صورت ساختاریافته منتشر می‌شود. در این صفحه می‌توانید بیشتر درباره این وبلاگ بخوانید اما به طور خلاصه نویسنده این وبلاگ تحت عنوان “نوشته های یک ساختار دهنده” در اینجا تمرین می‌کند تا در آینده به یک ساختاردهنده تبدیل شود. تمام سعی من این است که شما در این وبلاگ مطلبی بدون ساختار پیدا نکنید. همه مطالب تحت مجموعه نوشته می شوند و پست اول هم از این قائده مستثنی نیست.